انجمن اهل قلم شهرستان لنده

انجمن اهل قلم شهرستان لنده

وابسته به ارشاد اسلامی
انجمن اهل قلم شهرستان لنده

انجمن اهل قلم شهرستان لنده

وابسته به ارشاد اسلامی

اشعاری از خیام

کس مشکل اسرار اجل را نگشاد

کس یک قدم از دایره بیرون ننهاد

من می‌نگرم ز مبتدی تا استاد

عجز است به دست هر که از مادر زاد

 

کم کن طمع از جهان و می‌زی خرسند

از نیک و بد زمانه بگسل پیوند

می در کف و زلف دلبری گیر که زود

هم بگذرد و نماند این روزی چند

 

 

گرچه غم و رنج من درازی دارد

عیش و طرب تو سرفرازی دارد

بر هر دو مکن تکیه که دوران فلک

در پرده هزار گونه بازی دارد

 

گر یک نفست ز زندگانی گذرد

مگذار که جز به شادمانی گذرد

هشدار که سرمایه سودای جهان

عمرست چنان کش گذرانی گذرد

از : حکیم عمر خیام نیشابوری

زندگانی امام رضا (ع) / از ولادت تا شهادت



زندگانی امام رضا (ع) / از ولادت تا شهادت



نامهاى امام
امام رضا(ع) در سال 148 هجرى قمرى یعنى حدود (1250) سال پیش در شهر مدینه به دنیا آمد. پدر ایشان امام موسى بن جعفر(ع)، یعنى امام هفتم شیعیان و مادرشان بانویى بزرگوار و خردمند به نام (تکتم) یا (نجمه) بود. امام رضا(ع) در همان سالى زاده شد که پدربزرگ ایشان، یعنى حضرت امام جعفر صادق(ع)، به شهادت رسید.
نام ایشان (على ) است، ولى بر اساس شیوه اى که در میان اعراب مرسوم است، به وى (ابوالحسن) مى گفتند. این گونه اسمها را (کنیه) مى نامند. علاوه بر نام و کنیه، گاه عنوان دیگرى نیز به افراد مى دهند که آن را (لقب) مى گویند. امام هشتم داراى لقب هاى متعددى است. از جمله معروف ترین این القاب، (رضا)، (عالم آل محمد)، (غریب الغرباء)، (شمس الشموس) و (معین الضعفاء) است. نامیدن هر فرد به این نامها، یعنى اسم، کنیه و لقب دلیل خاصى دارد. گفته اند که وى را به این جهت (رضا) لقب داده اند که خدا از او راضى است.
دوران کودکى و جوانى امام در مدینه گذشت. اخلاق نیکو، دانش فراوان، ایمان و عبادت بسیار از ویژگى هایى بود که امام را مشخص مى ساخت.
شخصیت اخلاقى امام

از خوش اخلاقى امام سخن بسیار گفته اند. در این جا به چند نمونه آن توجّه کن و ببین که امام در برخورد با مردم به چه نکات ریزى دقّت مى کرده است. همه اینها براى ما درس (چگونه زیستن) است:
ـ هیچ گاه با سخن خود، دیگران را آزار نداد.
ـ سخن هیچ کسى را قطع نکرد.
ـ به نیازمندان بسیار کمک مى فرمود.
ـ با خدمتگزاران خود بر سر یک سفره مى نشست و غذا مى خورد.
ـ همیشه چهره اى خندان داشت.
ـ هرگز با صداى بلند و با قهقهه نمى خندید.
ـ هنگام نشستن، هرگز پاى خود را در حضور دیگران دراز نمى کرد.
ـ در حضور دیگران هرگز به دیوار تکیه نمى زد.
ـ به عیادت بیماران مى رفت.
ـ در تشییع جنازه ها شرکت مى جست.
ـ از مهمانان خود، شخصا پذیرایى مى کرد.
ـ وقتى بر سر سفره اى مى رسید، اجازه نمى داد تا به احترام او از جاى برخیزند.
ـ به پاکیزگى بدن، موى سر و پوشاک خود بسیار توجه داشت.
ـ بسیار بردبار و صبور و شکیبا بود.
اینها گوشه اى از اخلاق امام بود. آیا با داشتن این اخلاق و رفتار نباید خدا از او راضى و خرسند باشد؟ و آیا سزاوار نیست که او را (رضا) بنامند؟
آیا کسى که خدا از او خشنود است، مردم از او خرسند نیستند؟ این گونه هست که نام (رضا) براى آن امام بزرگوار برازنده و سزاوار است.
امام در نگاه شاعران

از همان دوران امام رضا(ع)، شاعران و نویسندگان در وصف بزرگوارى آن حضرت بسیار سروده اند و نوشته اند و هریک به گونه اى آن امام را به نیکى وصف کرده اند. شنیدنى است که شاعرى بود به نام (ابونواس) که در سرودن بسیار توانایى داشت. به او گفتند: تو درباره همه چیز شعر گفته اى ، کوه و دشت و شراب و موسیقى را در اشعار خود ستوده اى ، اما شگفتا که در باره موضوع مهمى مانند شخصیت والاى امام رضا سکوت کرده اى ! در حالى که تو ایشان را خوب مى شناسى و با اخلاق و رفتار و بزرگوارى حضرت آشنایى کامل دارى . ابونواس ابتدا در پاسخ گفت: به خدا سوگند، تنها بزرگى او مانع از انجام این کار شده است، چگونه کسى چون من، درباره شخصیت برجسته اى همچون امام رضا(ع) شعر بسراید؟ آن گاه شعرى گفت که چکیده معنى آن چنین است:
از من نخواهید که او را بستایم، من را توان آن نیست تا انسانى را مدح کنم که جبرئیل خدمتگزار آستان پدر اوست.
شاعران فارسى زبان نیز در باره امام رضا(ع) سروده هاى فراوانى دارند.
شخصیت معنوى امام
گفتیم که امام رضا(ع) از نظر توجه به مسائل معنوى و پرداختن به امور عبادى نیز برجسته بود. روایتها و داستانهاى بسیارى از این جنبه زندگى امام در کتابهاى تاریخى نقل شده که شنیدن آن براى همه ما جالب است. ما وقتى مى بینیم که امام ما و پیشوایى که او را به رهبرى خود پذیرفته و زندگى او را الگوى خود قرار داده ایم، این چنین عبادت مى کند و این گونه به مسائل عبادى توجه دارد، خود نیز ناگزیریم که همان شیوه را پیروى کنیم و از همان روش درس بیاموزیم.
در اینجا به چند نمونه از نکاتى که تاریخ نویسان در این زمینه مورد توجّه قرار داده اند اشاره مى کنیم...
ـ شبها کم مى خوابید و بیشتر شب را به عبادت مى پرداخت.
ـ بسیارى از روزها را روزه مى گرفت.
ـ سجده هایش بسیار طولانى بود.
ـ قرآن بسیار تلاوت مى کرد.
ـ به نماز اول وقت پایبند بود.
ـ بجز هنگام نماز هم به مناجات به خدا انس داشت.
در کتابهاى تاریخ و حدیث، از امام رضا علیه السلام دعاهاى فراوانى نقل شده که ما بخشى از آن را در جاى دیگرى از این سایت گرد آورده ایم. اینجا را کلیک کن تا با شیوه دعا کردن امام آشنا شوى .

دوست عزیز من!
حتما مى دانى که پرداختن به این مسائل به معنى گوشه گیرى نیست و نمازخواندن و روزه داشتن و تلاوت قرآن نباید سبب رها کردن مسؤولیتهاى اجتماعى شود. زندگى امام رضا(ع)، خود بهترین نمونه براى این امر است. اگر با ما باشى و دنباله این متن را بخوانى و در دیگر بخشهاى این سایت نیز گشت و گذار کنى ، خواهى دید که امام رضا(ع) که در زمان خود بیشتر از هر کس دیگرى عبادت مى کرد و نماز مى خواند و روزه مى گرفت، نه تنها از مسؤولیتهاى بزرگ اجتماعى گریزان نبود، بلکه پیوسته به امور مسلمانان اهتمام داشت و توجه به آن را یکى از بزرگترین رسالتهاى خویش مى دانست. پذیرفتن ولایتعهدى در آن شرایط خاص، یکى از آشکارترین نمونه هاى این امر است.
شخصیت علمى امام

امام رضا(ع) جایگاه علمى ویژه اى داشت. او از دانشى سرشار بهره مند بود و این برجستگى علمى او در رویارویى با دانشمندان ادیان و مذاهب دیگر، بهتر آشکار مى شد. جلسات و محافلى که علما و دانشمندان مختلف گرد هم مى آمدند و به بیان دیدگاهها و نظرات خویش مى پرداختند، در آن زمان رونق خاصى داشت. حاکمان آن عصر، گاه براى جلوه دادن شکوه دربار خویش، گاه به منظور گرایش دانشمندان به دربار، و زمانى براى این که بر عقیده کسى چیره شوند، در کنار مجالس دیگر، به برگزار کردن نشستهاى علمى نیز مى پرداختند. این محافل که به جلسات (مناظره) معروف بود، بهترین مکان براى ابراز شایستگى هاى علمى افراد به شمار مى رفت.
در عصر امام رضا (ع)، آن گاه که همه دانشمندان جمع مى شدند و به گفت و گو مى پرداختند و سرانجام در پاسخ دیگران فرو مى ماندند، دست به دامان امام رضا(ع) مى شدند تا بر حقانیت مطلب خویش گواهى دهند.
در بالا گفتیم که یکى از مهم ترین و معروف ترین لقب هاى امام رضا (ع)، (عالم آل محمد) است. این که از میان همه امامان شیعه، حضرت امام رضا به این لقب شهرت یافته است، خود دلیل برجستگى آن امام از جهت دانشهاى رایج در زمان خویش و یافتن فرصت براى آشکارسازى آن علوم مى باشد.
اباصلت که یکى از یاران امام است، از برادرزاده امام رضا (ع) روایتى نقل مى کند که خواندنى است. با توجه به این روایت تو هم مى توانى بفهمى که این لقب حضرت از کجا آمده است. او مى گوید:
امام موسى بن جعفر(ع) به فرزندانش مى فرمود: برادرتان، على بن موسى (یعنى امام رضا)، عالم آل محمد است... نیازهاى دینى خود را از وى فرا بگیرید و آن چه را به شما آموزش مى دهد، به یاد داشته باشید، زیرا پدرم امام صادق(ع) بارها به من مى فرمود: عالم آل محمد در نسل توست و اى کاش من مى توانستم او را ببینم.
شنیدن این دو حدیث هم حتما براى تو جالب است. یکى از زبان شیرین خود امام است و دیگرى را یکى از یاران حضرت نقل کرده است....... حدیث نخست این است:
در حرم پیامبر(ص) مى نشستم و دانشمندان مدینه هرگاه در مسأله اى با مشکل روبرو مى شدند و از حلّ آن ناتوان مى ماندند، به سوى من رو مى آوردند و پاسخ مى گرفتند.
... و حدیث دوم را عبدالسلام هروى نقل کرده که در بیشتر نشستهاى علمى امام حاضر بوده است.
هیچ کسى را از امام رضا (ع) داناتر ندیدم و هر دانشمندى که او را دیده به دانش برتر او گواهى داده است. در نشستهایى که گروهى از دانشوران و فقیهان و دانایان ادیان گوناگون حضور داشتند، بر تمامى آنها چیره شد، تا آن جا که همه آنان به ناتوانى علمى خود و برترى امام اعتراف کردند و گواهى دادند.
یکى از نکاتى که در بررسى شخصیت علمى امام مورد توجه همگان قرار گرفته و آن را بازگو کرده اند، این است که امام رضا (ع) با هر گروهى به زبان خودشان سخن مى گفت و به تعبیر اباصلت، شیواترین و داناترین مردم به هر زبان و فرهنگى بود. اباصلت که خود این سخن را مى گوید، از این تسلط امام به زبانهاى مختلف شگفت زده مى شود و این تعجّب خود را به امام اظهار مى نماید و امام در پاسخ مى فرماید:
من حجت خدا بر مردم هستم. چگونه مى شود چنین فردى زبان آنان را درک نکند؟ مگر نشنیده اى که امیرالمؤمنین على (ع) فرمود: به ما (فصل الخطاب) داده اند، و آن چیزى نیست، جز آشنایى با زبان دیگران.
اینها همه، نمونه اى از شخصیت علمى امام است. در کتابهاى تاریخى که به بررسى ابعاد مختلف زندگى امام رضا(ع) پرداخته اند، این نکات به صورت گسترده مورد بحث قرار گرفته و رخدادهاى متعددى که گواه برترى علمى امام است، بازگو شده است.
شخصیت سیاسى امام

تمام عمر امام رضا(ع)، چه آن زمان که هنوز به مقام امامت نرسیده بود و چه آن گاه که پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام موسى کاظم(ع)، مسئولیت امامت و رهبرى شیعیان را بر عهده داشت، در زمان حکومت عباسیان بود.
عباسیان با ادعاى انتساب به پیامبر اکرم(ص)، و با بهره گیرى از احساسات مردم بر ضد امویان، توانستند آنان را از حکومت کنار بزنند و خود بر تخت فرمانروایى مسلمانان بنشینند. با سرکوب امویان، آنان دیگر قدرت و توانى نداشتند که خطر مهمى براى عباسیان به شمار روند. عباسیان تنها خطر براى حکومت خود را شیعیانى مى دانستند که با فرمانبرى از امامان معصوم، حاکمان آن روزگار را ناحق مى شمردند و مى کوشیدند تا آنان را از حکومت ساقط کنند.
بنابراین، دشمن شماره یک حاکمان عباسى ، امامان شیعه بودند و به همین دلیل است که همه امامانى که در روزگار این حاکمان ستمگر مى زیستند، به دست آنان به شهادت رسیدند.... عباسیان ستم پیشه به اندازه اى بر شیعیان فشار آوردند و آنان را مورد تهدید و شکنجه و آزار و تبعید و آوارگى قرار دادند که حتى تاریخ نویسان نیز از بازگو کردن آن دچار شرمندگى شده اند.
در نمودار پایین نشان داده ایم که امام رضا(ع) با چه کسانى از حاکمان عباسى هم دوره بوده است.

ده سال از دوران امامت حضرت رضا(ع)، با حکومت هارون همزمان بود. در این ده سال، موقعیت مناسبى براى مبارزه علنى و رسمى براى امام رضا(ع) پدید نیامد و بیشتر تلاش سیاسى امام به صورت پنهانى رهبرى مى شد، اما در گوشه گوشه سرزمینهاى مسلمانان جنبشها و قیامهاى پیاپى شیعیان، حکومت عباسى را به تنگ آورده و هارون در برخورد با آنها دچار سردرگمى شده بود. به این گفت و گو که میان هارون و یکى از درباریان قدرتمند وى رد و بدل شده است توجّه کن:
_ اى هارون! این على بن موسى است، که بر جاى پدر خویش تکیه زده و امامت و رهبرى شیعیان را از آن خود مى داند. چه باید کرد؟
_ آن خطایى که در کشتن پدرش موسى مرتکب شدیم براى ما بس است! یعنى مى خواهى تمام آنان را بکشم؟! مگر مى شود؟
اما... در میان همه حاکمان عباسى ، مأمون چهره اى دیگر داشت. او که برادر خود، امین را کشت تا خود به حکومت برسد، در برخورد با شیعیان و به ویژه شخص امام رضا(ع) از راهى دیگر وارد شد و شیوه اى دیگر را در پیش گرفت.
در این جا خوب است به چند نمونه از اظهار نظر تاریخ نویسان درباره شخصیت پیچیده مأمون آگاه شوى تا دریابى که امام رضا(ع) با چه انسان مرموزى روبرو بوده است.
یکى مى گوید: 

ادامه مطلب ...

بسوز ای دل که امروز اربعین است

http://www.ashoora.ir/images/phocagallery/karbala/bargahe-emam-hosein/thumbs/phoca_thumb_l_1DEA55C9FC9B-111.jpg




 

باز دلم خون شد و چشمم گریست

آنکه درین روز چون من نیست کیست؟

باز دگر باره رسید اربعین

جوش زند خون حسین از زمین

غرق تلاطم شده بحر محیط

یک سره درد است بساط بَسیط

شد چهلم روز عزای حسین

جان جهان باد فدای حسین

محمدشریف صادقی (وفا

 

 

 

 

ا



پاسخ به یک سوال

چرا فقط برای امام حسین(ع) روز اربعین یعنی چهلم تعیین شده و برای امامان دیگر و حتی پیامبر اکرم(ص) مراسم روز اربعین نداریم؟

براى توضیح جواب این سؤال، به این مطالب توجه کنید:

1. فداکارى‏هاى امام حسین علیه‏السلام، دین را زنده کرد و نقش او در زنده نگه داشتن دین اسلام، ویژه و حائز اهمیت است. این فداکارى‏ها را باید زنده نگه داشت؛ چون زنده نگه داشتن دین اسلام است. گرامى‏داشت روز عاشورا و اربعین، در حقیقت زنده نگه داشتن دین اسلام و مبارزه با دشمنان دین است.

2. مصیبت حضرت امام حسین علیه‏السلام، براى هیچ امام و پیامبرى پیش نیامده است. مصیبت امام حسین علیه‏السلام، از همه مصیبت‏ها بزرگ‏تر و سخت‏تر بود. اگر عامل دیگرى هم در کار نبود، همین عامل کافى است که نشان بدهد چرا براى امام حسین علیه‏السلام بیش از امامان دیگر و حتى بیش از پیامبر اسلام‏صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله عزادارى مى‏کنیم و مراسم متعددى برپا مى‏کنیم.

3. در ماه محرم سال 61ق. امام حسین علیه‏السلام، فرزندان، خویشان و یاران آن حضرت را کشتند و اسیران کربلا را به کوفه و شام بردند و همین اسیران داغدیده، روز اربعین شهادت امام حسین علیه‏السلام و یارانش، به کربلا رسیدند و همه مصائب روز عاشورا در آن روز تجدید شد و آن روز، روز سختى براى خاندان پیامبر بود.

4. دشمنان اسلام با به شهادت رساندن امام حسین علیه‏السلام، قصد نابود کردن دین اسلام را داشتند. دشمنان امام حسین علیه‏السلام تلاش کردند تا حادثه کربلا، به کلى فراموش شود و حتى کسانى را که براى زیارت امام حسین علیه‏السلام مى‏آمدند، شکنجه مى‏کردند و مى‏کشتند. در زمان متوکل عباسى، همه قبرهاى کربلا را شخم زدند؛ مزرعه کردند و مردم را از آمدن براى زیارت قبر امام حسین علیه‏السلام، منع کردند. شیعیان هم براى مقابله با اینها، از هر مناسبتى استفاده مى‏کردند که یکى از این مناسبت‏ها، حادثه روز اربعین است.

5. یکى از نشانه ‏هاى مؤمن، زیارت امام حسین علیه‏السلام در روز اربعین است. از حضرت امام حسن عسکرى علیه‏السلام روایت شده است که علامت‏هاى مؤمن پنج چیز است؛ پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شبانه‏روز، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، پیشانى بر خاک نهادن در سجده و بسم الله را بلند گفتن‏ و یکى از وظایف شیعیان را اهتمام به زیارت اربعین بر شمرده‏اند1.

  1-منبع:مفاتیح الجنان،ص 545 

نقل از پایگاه جامع  عاشورا

تبریک روز دانشجو

روز دانشجو,16 آذر روز دانشجو

   شانزدهم آذر ماه روز دانشجو روز قلم های تیز، روز اندیشه های نووروزفکر های خلاق بر همه دانشجویان عزیز مبارک باد.

دوازدهمین نشست انجمن اهل قلم لنده

به نام خدا

دوازدهمین جلسه انجمن اهل قلم امروز دوشنبه مورخه93/9/10ساعت 15:30 در کتابخانه عمومی شهید باهنر لنده برگزار گردید.دراین جلسه به نقد وبررسی رمان آخرین کوچ نوشته   خانم مژگان مهربانی نویسنده بومی شهرستان پرداخته شد   بعد از خیرمقدم دبیر جلسه  نویسنده کتاب به معرفی کتاب وخلاصه داستان اشاره کرده است وسپس حاضرین به بحث  ونقد این کتاب از زوایای مختلف پرداختند درپایان نویسنده به پرسشهای مطرح شده پاسخ دادند. این نشست که با حضور اساتید دانشگاهی ونویسندگان ،اصحاب رسانه  وجمعی از علاقمندان برگرار گردیده بود درساعت 18 عصر به پایان رسید.(با تشکر از سایت آوای دنا)

کتاب آخرین کوچ

کتاب آخرین کوچ به قلم بانوی ایل طیبی

 خانم مژگان مهربانی نویسنده توانای شهرستان لنده واستان کهگبلویه وبویراحمد است که  توانسته  با قلم زیباوروان خود اولین اثرش را با نام آخرین کوچ روانه بازار کندانجمن اهل قلم ضمن تبریک وآرزوی موفقیت برای این نویسنده جوان وتمام قلم بدستان خواستار حمایت بیشتر  متولیان فرهنگی از آثار نویسندگان بومی می باشد.


                                              نویسنده: مژگان مهربانی

عنوان آخرین کوچ

خلاصه داستان:

بعد از مقدمه کوتاه و توصیفی از روستا و جا انداختن مکان و زمان در ذهن خواننده موضوع داستان از ده سالگی خورشید شروع می‌شود. در حالی که پدر و برادر بزرگش در جبهه بودند، همراه مادر و برادران کوچکش، راهی سردسیر می‌شوند و در آن جا زندگی پررنج و مشقتی را تجربه می کنند. از زمانی که پدر خورشید از جبهه بر می‌گردد و به زندگی آنان سرو سامان می دهد زاویه دید از دانایی کل محدود به خورشید و به اول شخص مفرد تغییر می‌کند البته به شیوه هنرمندانه که خواننده ممکن است این تغییرات را حس نکند.

خورشید برای ادامه تحصیل به شهری می رود و در خانه ای یکی از فامیل زندگی می کند خورشید و تنها فرزند آن خانواده  که شاهرخ نام دارد با هم بزرگ می شوند و در اواخر سن نوجوانی علاقه‌شان به هم به اوج خود می‌رسد.

از طرفی او خواستگار پولداری به نام عباس دارد که دردسرهای زیادی برای خانواده‌اش ایجاد کرده و زندگی برادرش را تا مرز نابودی می‌کشاند و بالاخره پس از ماجراهای زیاد، خورشید وادار به ازدواج با عباس می‌شود. وقتی خورشید موفق به طلاق گرفتن از عباس می‌شود و در دل آرزوی رسیدن به شاهرخ را دارد عمویش او را برای تنها پسرش جواد که زنش نازاست و قصد طلاق دادن وی را دارد، خواستگاری می‌کند ولی با خودکشی زن جواد و جواب رد خورشید به خانواده‌‌ی جواد، او کینه‌ی آن‌ها را به دل گرفته، از طرفی درست زمانی که همه برای جشن عروسی خورشید و شاهرخ آماده ‌شدند او متوجه می‌شودکه از عباس باردار است، اما مردم به خورشید تهمت زدند و این عامل را به شاهرخ نسبت می‌دهند.

روز عروسی شاهرخ و خورشید، جواد به طور ناجوانمردانه‌ای به آنها تیر اندازی کرده و شاهرخ رو به موت می‌شود. از این جا خورشید و شاهرخ به دلیل عواملی از هم جدا شده و این فراق حدود بیست سال ادامه می‌یابد. بالاخره آن‌ها در فصل‌های پایانی رمان، همدیگر را پیدا می‌کنند و شاهرخ که در این مدت در مشهد به سر می‌برد و روحانی شده بود، خورشید را از دهکده‌ی خاطرش برمی‌دارد و با خود به مشهد می‌برد.

از ویژگیهای نثر: بومی گرایی- واقعیت گرایی-پرداختن به حواشی هرچند مختصر از جنگ تحمیلی- تعریف عشق- معنویت و احساسات پاک انسانی استفاده از مناطق واقعی و ذکر تاریخ و جغرافیایی آن‌هاتلاش شخصیت‌ها برای رسیدن به زندگی ایده آل است.

هفته بسیج بر بسیجیان عزیز مبارک باد

پوستر (بنر) هفته بسیج

بسیج حنجره‏ای است سوزان بر ای سرودن حماسه‏ های سترگ و خورشیدی است تابناک برای شب‏های سرد و تاریک و وحشت‏ زا.
// روز بسیج گرامی باد.

نشست صمیمانه انجمن اهل قلم با کارکنان و اعضای انجمن کتابخانه های عمومی

نشست صمیمانه انجمن اهل قلم با کارکنان و اعضای انجمن کتابخانه های عمومی شهرستان لنده

به گزارش روابط عمومی اداره کل، سید زکریا تقوی نژاد رئیس اداره کتابخانه های شهرستان لنده گفت: انجمن اهل قلم شهرستان لنده با کارکنان و اعضای انجمن کتابخانه های عمومی شهرستان لنده دیدار و گفتگو کردند.

مرادی فرماندار شهرستان لنده ضمن تبریک هفته کتاب و کتابخوانی بیان کرد که کتابداران نگهبانان نوشته های اهل قلم اند. وی از کتاب به عنوان یار مهربان یاد کرد و افزود کتاب، عصاره ذهن اهل قلم است.

کورش محمدی رئیس انجمن اهل قلم شهرستان اظهار کرد: نشست امروز، احترام به فرهنگ شهرمان می باشدو به اهمیت فرهنگ کتاب و کتابخوانی اشاره کرد. وی افزود کتابخانه خانه فرهنگ است و کتابداران میزبانان فرهنگی هستند و مهمانان فرهنگی مثل کتابخوانان دارند.وکتابداران سفیران فرهنگی جامعه هستند.

دکتر مرتضوی عضو انجمن اهل قلم ضمن اشاره به اهمیت و ارزش کتابخانه شهید باهنر از همکاری این کتابخانه در به پایان رساندن پایان نامه کارشناسی ارشد و تز دکترای خود تشکر کرد.

زارعی مسئول فرهنگ و ارشاد اسلامی از ادامه همکاری انجمن اهل قلم با اداره کتابخانه های عمومی شهرستان خبر داد.

در این دیدار  سید زکریا تقوی نژاد ضمن تشکر از همکاری اعضای انجمن با کتابخانه های لنده، از گروه فعال اهل قلم در خصوص نقد کتاب، کانون ادبی،شعر خوانی و شاهنامه خوانی درخواست همکاری کرد. وی از نویسندگان و اهل قلم تقاضای همکاری در برگزاری بزرگداشت هفته کتاب و کتابخوانی شهرستان را نمود.

در پایان هدایایی به رسم یادبود از طرف انجمن اهل قلم به کتابداران شهرستان لنده اهدا گردید.(با تشکر از روابط عمومی  اداره کل کتا بخانه استان)

دیدار انجمن اهل فلم لنده با یاران یار مهربان

به نام خدا

امروز دوشنبه مورخه 1393/8/26   به مناسبت روز کتاب وهفته کتابخوانی انجمن اهل قلم  باهمراهی ریاست ارشاد اسلامی با ریس وکارکنان کتابخانه عمومی شهرستان لنده دیدار وگفتگو کردنددر این جلسه که آقایان مرادی فرماندار ومرادی بخشدار مرکزی حضور داشتند از ایحاد کلبه کتاب در فضاهای سبز وتاسیس فرهنگسرا وپیگیری ساعت کتابخوانی در مدارس وخرید چندین جلد کتاب ازنویسندگان بومی خبر دادند در این نشست کورش محمدی ضمن تبریک هفته کتاب  کتابخانه را خانه فرهنگ وکتابداران را میزبانان فرهنگ دوست این خانه دانست وبا بیان این نکته که کتابداران کارمندان ساده نیستند بلکه سفیران فرهنگی هستند که می توانند باکتاب تحول فکری وفرهنگی در جامعه بوجود بیاورند آمادگی انجمن را حهت هرگونه همکاری با کتابخانه اعلان کردند.سپس اقایان سید غلامرضا یزدانپرست  ، نعمت اله درتاج ،دکتر مرتضوی ، خانم پاکباز ومحمدی بابیان سخنانی برترویج وگسترش فرهنگ کتاب خوانی در شهرستان تاکید کردند. در ادامه آقای زارعی ریس ارشاد اسلامی هم ضمن تبریک این هفته گفت که فعالیتهایی حهت حمایت از تویسندگان بومی وگسترش فرهنگ کتاب خوانی در بین مردم انجام گرفته است.آقای تقوی رِیس کتابخانه های عمومی لنده ضمن خیر مقدم به حاضرین در جلسه ازتشکیل کانون های ادبی ونقد کتاب آخرین کوچ نوشته خانم مهربانی  باهمکاری انجمن اهل قلم  درآینده نزذیک خبر داد .درپایان هدایایی به رسم یادبود ازطرف انجمن  توسط فرماندار وبخشدار  به ریس وکارکنان کتابخانه اهداء گردید.